کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت رو حقیقتا با اکراه و دید بد شروع کردم! این کتاب زمانی در ایران ترجمه شد که من راهنمایی بودم و در کلاس اجتماعی، تمام معلمها بچه ها رو مجبور به درست کردن ان جی او های مختلف درباره ی دغدغه هاشون کرده بودن و یکی از گروه های یه کلاس دیگه تصمیم گرفته بودن یه ان جی او درباره ی کتابخوانی شروع کنند و همین کتاب رو به عنوان کتاب اصلی تبلیغ می کردند! در طول اون سال انقدر از آدم هایی که وانمود به روشنفکری می کردند حرف از این کتاب شنیده
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت